یعنی وقتایی که قراره از ماشین پیاده نشم
یه جوری لباس می پوشم که اگه تصادف شه و مجبور شم که پیاده بشم
آبرو خاندانمونو با اون لباسایی که تنه منه به باد میدم
وقتی مامانم خونه نیست یکی از تفریحات سالمم اینه که میرم
در یخچال رو اینقدر باز میزارم تا صدای آلارمش در بیاد
بعد میگم : حالا هی زر بزن هیشکی به دادت نمی رسه
مثل این شوفر اتوبوسا یه فلاسک چایی گذاشتم پایین میز کامپیوتر
همینطور که نگام به مانیتوره خم میشم میارمش بالا
انگار قراره ماشین از جلو بیاد
این فیلما که هستن وقتی فرزند خانواده تو اتاقشه مامان باباش میرن در میزنن و تا بچه اجازه نده نمیرن تو اتاقش
اینا واقعین ؟ یا فتوشاپه ؟ یا خطای دید ؟
شماره های توی گوشیم 99? بیخودنا
ولی حالا کافیه یکیو پاک کنم
فرداش مرگ و زندگیم دست همون یه نف
یارو تا دیروز توی خونه شون نمیزاشتن چایی بخوره که یه وقت شب سیل نیاد
حالا به ما که رسیده میگه : قهوه ، فقط تلخ باشه پیلیززز
خدا به مرغ بال داد نه برای پرواز که برای کباب
از لقمان پرسیدند : ادب از که آموختی؟
گفت: مدرسان شریف
از تفریحات هر پدر و مادرى اینه که بگى کجات درد میکنه
و اونام واست علتشو تشخیص بدن
آهای اونایی که یکی دوستون داره : به جهنم !
ما رو همه دوس دارن
من از صمیم قلب معتقدم که اون بیرون ، تو این فضای لایتناهی ، یه جایی ، تو یه کهکشانی ، یه سیاره ای هست
که توش نه جنگ هست نه ظلم نه فقر نه جهل نه غم نه آب نه اکسیژن نه موجود زنده
به این دو دسته افراد کار نداشته باشین ، طفلیا دست خودشون نیست :
یکی اونا که سوالی می پرسن که جوابش رو می دونن
و دومی اینا که طبقه اول تا همکف رو با آسانسور میرن
یه سوال ذهنم درگیر کرده
اونایی که روزه سکوت می خوان بگیرن
سحر بیدار می شن سر و صدا می کنن ؟
این حس های شیشم و ماوراء ما کلا قاطی پاطی شده
دو ساعت به موج و ساحل فکر می کنم انگار نه انگار
اما یک ثانیه که به مورچه فکر می کنم تمام تنم شروع می کنه به خاریدن
هربار به خودم می گم امشب یه شام سبک می خورم
یه ندایى از اعماق وجودم خودش زنگ می زنه پیتزا سفارش می ده
شوهر? ?ک پ?امک به همسرش ارسال کرد:
س?م من امشب د?ر م?ام خونه لطفاً همه لباس ها? کث?ف من رو بشور وغذا? مورد ع?قه ام رو درست کن
پاسخ? ن?ومد!
پ?امک د?گر? فرستاد:
راست?! ?ادم رفت بهت بگم که حقوقم اضافه شده و آخر ماه می خوام برات ?هماش?ن بخرم
همسر: وا? خدا? من واقعاً؟
شوهر : نه ، می خواستم مطمئن بشم که پ?غام اولم به دستت رس?ده
امروز که از خواب بیدار شدم از خودم پرسیدم : زندگ? چه م? گوید؟
جواب را در اتاقم پیدا کردم
سقف گفت : اهداف بلند داشته باش!
پنجره گفت : دنیا را بنگر!
ساعت گفت : هر ثانیه با ارزش است!
آیینه گفت : قبل از هر کار? به بازتاب آن بیندیش!
تقویم گفت : به روز باش!
در گفت : در راه هدف هایت سخت? ها را هُل بده و کنار بزن!
زمین گفت : با فروتن? نیایش کن!
و در آخر، تخت خواب گفت : ولش کن بابا بگ?ر بخواب !
هر چی فکر کردم دیدم تختخواب از همه منطقی تره
آیا میدانید شب بخیر در آخر بعضی اسمس ها
مساوی با خفه شو دیگه است !!!
اینایی که همه چیزو رو دسکتاپ شون سیو میکنن
همونایی هستن که از راه میرسن شلوارشونو پرت میکنن گوشهی اتاق
بدنبال ناکامی طرح چاپ عکس ریه بر روی پاکت سیگار در ایجاد بی میلی نسبت به مصرف سیگار
شرکت دخانیات طرح نوشتن فحش و ناسزا را در آینده نزدیک عملی خواهد کرد
تفسیر یک دقیقه از زبان کسی که پشت در توالت منتظر ایستاده
با کسی که داخل توالت است نشان می دهد که زمان یک تعریف واحد ندارد
حیف نون میره خونه میبینه زنش نیست
همه جا رو میگرده یهو یادش میاد مجرده !!!
هشت بار بگو ساندویچ و برای هشت نفر بفرست
شب خواب پیتزا میبینی؛ نخند یک نفر
کوتاهی کرد شب خواب ماست و خیار دید !!!
تا حالا دقت کردین اگه یه هفته به مامانتون بگین من
فلان روز ، فلان ساعت ، تا فلان ساعت ، میخوام برم فلان جا
مطمئن هم بشین که گرفتن قضیه رو
همچین که لباس میپوشین برین ، باز میپرسه کجا میری ؟
|